سلام بابایی
فردا اولین شب سالت هست
روز وفات امام جواد الئمه علیه السلام
چه روزی خوبیه برای گرفتن مراسمت ... کی فکرشو می کرد دختر عزیز دوردانه ات یک سال بتونه دوریت را تحمل کنه کسی که هر ماه 21 که می رسه می گه بابای من 21 اذر رفت ... و یادت می کنه ... این موقع ها که بود حالت خیلی بد بود همش می خوردی زمین ... بلندت می کردم و غصه می خوردم... و تنها کاری که می تونستم برات کنم دستت می گرفتم و بلندت می کردم ... بابایی یک ساله که صداتون نشنیدم .... دلم برای خندهات تنگ شده ... بابا باید تو الان می بودی و برای آینده دخترت برنامه ریزی می کردی ک.... بابا فردا امام رضا هم صاحب عزاست .... من هم باید از مهمانهایت پزیرایی کنم ... بابا چرا جوابم نمی دیدی.... از همیشه بیشتر خسته ام ... نه برای کارهای مراسمت ... برای دوریت ای بابای خوبم... بابا من چطور تونستم دوریت را تحمل کنم... کاشکی الان ازدر اتاقم می امدی تو بهم می گفتی .. دخترم هنوز نخوابیدی .... بخواب دیره .. نماز صبح خواب می مونی....